در تدریس به کودکان شش نکته رو باید مد نظر داشت .
1- students can learn from what is present in the environment even if their attention is not directed to it.
اول اینکه توجه(attention) در کودکان با بزرگسالان متفاوت است. در حالی که بزرگسالان بیشتر توجه کانونی(focal attention) اما کودکان توجه محیطی یا فرعی ( peripheral attention) بیشتری دارند. توجه کانونی توجه آشکار و آگاهانه(conscious) است و توجه محیطی، توجه ناآگاهانه و خود بخودی. این به این معناست که کودکان بیشتر از آنکه از تدریس مستقیم بهره ببرند، ناخوداگاه از محیط می آموزند. (شاید توجه کرده باشید که دانش اموزان کودکتان موضوع درس را یاد نگرفته اند،اما همگی جمله : please be quiet یا عبارت excuse me را کاملا بلد هستند.
پس بهتر است برای تدریس کوکان از روش double planedness استفاده شود.یعنی فضای تدریس را طوری تنظیم کنیم که علاوه بر تدریس مستقیم،کودک تا حد امکان از محیط یاد بگیرد.
2-intellectual development
کودکان معمولا قادر به یادگیری قوانین،فرم،و مفاهیم انتزاعی نیستند. آن ها "اینجا و الان" را می شناسند، یعنی چیزی که در لحظه برایشان حاضر است. و همچنین ان ها جنبه عملکردی زبان(functional ) را می آموزند.
پس در تدریس به کودکان باید از اشیا، تصاویر،فعالیت های بدنی(TPR) و .... استفاده کرد.
3-Attention span
دایره ی توجه کودکان در مقایسه با بزرگسالان برای مطالب سنگین و خسته کننده به شدت کوتاه است. کلاس کودکان باید محیطی متنوع باشد، همچنین فعالیت ها نیز نباید زیاد طول بکشند.
Variety is the spice
4-sensory input
برای اینکه کودک چیزی یاد بگیرد،باید تمام حواس پنجگانه اش تحریک شود. کودکان باید فعالیت را لمس کنند،ببینند و ....برای این کار می توان از فعالیت های TPR و neurolinguistic programming استفاده کرد.
5-affective factors
با اینکه کودکان جبهه ی چندانی در برابر اطلاعات جدید نمی گیرند،اما آن ها به شدت به همسن هایشان وابسته اند.
و معلم می تواند از این حقیقت بهترین استفاده را بکند.از طریق (peer learning و peer evaluation و peer correction)
6- Authentic meaningful language
زبانی که کودکان یاد می گیرند زبانی است که :1- ملموس باشد 2-با مفهوم باشد 3 -کودک حس کند پاداشی دارد.