سلام ، collocation های زیادی واسه عبارت هایی مثل disaster, difficulty,crisis trouble و امثال اینا وجود داره . به خیر گذروندن بعنی فائق امدن و گذر کردن از این دشواریها هستش که افعال زیرو من لهتون پیشنهاد میکنم.
To cope with trouble موفق شدن در رویارویی با یک مشکل.
To surmount همان معنای عبارت بالا رو داره.
To survive به معنای سپری کردن یک شرایط سخت هستش .
I’ve had a tough few months, but I’ll survive.
یعنی من چند ماه سخت رو داشته ام اما ان سختی ها را سپری میکنم
To overcome به معنای فائق امدن و چیزه شدن به دشکاری و بحرانه
To defuse =to ease بهبود دادن نسبی شرایط بحرانی
To tackle تلاش و اقدام کردن واسه مقابله و حل بحران و مشکل
To resolve حل کردن مشکل
Overcome از همه بهتره واسه منظور شما
تا جایی که میدونم with همراه با help به کارمیره.